به گزارش مشرق، در آستانه سوم اسفند و سالروز کودتای ننگین رضاخان هستیم؛ او که روزی با کمک انگلیسیها بر سر کار آمد و بر این کشور و مردمش چون جبّاران باستانی حکومت کرد. اما باید کودتا را در بین پهلویها یک سنت دانست؛ چرا که محمدرضا هم بعدها از همین کودتا بهره برد و امروزه شازده خودخوانده پهلوی سودای بازگشت به حکومت به مدد کودتا و آشوب دارد. در این باره با محسن ردادی، پژوهشگر حوزه انقلاب اسلامی گفتوگویی داشتیم که در ادامه حاصل آن را میخوانید.
دوستی دیرینه پهلویها با کودتا و آشوب
محسن ردادی گفت: پهلویها دو ویژگی قابل توجه دارند. اول اینکه آنها ارتباط و انس ناگسستنی با مسأله کودتا دارند. رضاخان خود در طلیعه قرن ۱۴ شمسی با کودتای تمام انگلیسی بر سر کار آمد. رفتهرفته قاجار را کنار زد و بر تخت سلطنت مطلقه نشست. از آن سو، فرزندش محمدرضا هم با همین ترفند در سال ۱۳۳۲، توانست تهدید مصدق را دفع کند و سلطنت مطلقه را بگرداند و پادشاهی خود را تا مدتها تثبیت کند. او با مدد آمریکاییها این بار علیه نخستوزیر وقت کشور شورید تا زمام امور را به شکل کامل در اختیار بگیرد. حتی در آستانه انقلاب اسلامی هم پهلویها سعی کردند با کمک ژنرالهای آمریکایی و اجرای یک طرح نظامی، حکومت خود را حفظ کنند!
کودتایی که رهبرش خارجیان است و مجریاش داخلی
وی افزود: ویژگی دوم که بدتر و ننگینتر از ویژگی اول آنهاست، این است که پهلویها از آنجا که همیشه اتکا به قدرت خارجی داشتند، کودتاهای ضدایرانیشان هم با طرح و برنامهریزی اجانب بوده است. خیلی از دیکتاتورهای عالم با کودتای نظامی بر سر کار آمدند، اما جنبه تحقیرآمیز قضیه جایی است که این کودتاها با برنامهریزی خارجیها و در راستای منافع آنان صورت بگیرد.
سنت آشوب و شورش تا زمان شازده بیهنر پهلوی ادامه دارد
ردادی اشاره کرد: روزی انگلستان به کمک رضاخان آمد، روزی آمریکاییها محمدرضا را حفظ کردند، امروز هم فرزند خلف پهلوی به سیره پدران خود میخواهد عمل کند و با بهرهگیری از عنصر زور و ارعاب حکومت را در ایران به دست بگیرد که البته این عمل از سوی شخصی چون او نشدنی است. رضا پهلوی اگر اندکی خرد و عقل به خرج میداد و این احتمال برایش وجود داشت که در ایران از پایگاه اجتماعی قابل توجهی برخوردار است، هیچگاه سعی نمیکرد از چنین روشهای خسارتبار و مشمئزکننده استفاده کند. به نظر میرسد شازده پهلوی به خوبی ملتفت شده است که مردم ایران به ننگ پهلوی دیگرباره تن نمیدهند، برای همین است که او سعی میکند با دست و پا زدنهای بیجا و بیثمر تنها نام خود را در رسانه و اخبار حفظ کند.
طرفداران رضا پهلوی، بیش از او هزینه مبارزه علیه جمهوری اسلامی را دادند
او در انتها بیان کرد: نبود تفکر مشخص سیاسی، نداشتن استراتژی، سرسپردگی به عربستان و انگلیس، استفاده از ابزار خشونت و... نشان میدهد پسر محمدرضا به خوبی میداند که دیگر جایی در ایران ندارد. او ضمن قبول نوع حکومت جمهوری از سلطنت موروثی هم دفاع میکند. این سطح از تناقض و تشویش فکری به خوبی بیانگر بیصداقتی او در عرصه سیاست است. به عقیده من طرفداران رضا پهلوی بیش از او هزینه مبارزه بر علیه جمهوری اسلامی را دادهاند. برای همین است که هر موقع در کشور ایران سروصدایی میشود سریع خود را نشان میدهد تا از قبال اغتشاشات و آشوب در ایران برای خود اعتباری کسب کند و نامش را در رسانه مطرح کند.